۱۳۸۷ مهر ۱۶, سه‌شنبه

م مثل مادر

امروز دوروزه که موندم توی خونه و دارم استراحت می کنم به خاطر تصادفی که در راه برگشت از کنسرت داشتیم بدنم کوفته و کبوده . کمردرد شدید دارم . باید خوشحال باشم که هستم به خاطر اینکه خدا بهمون خیلی رحم کرد . ماشینی که توش بودیم کاملا له شد و به تشخیص پلیس دیگه قابل استفاده نیست ولی خودمون آسیب جدی اصلا ندیدیم . یادآوری اتفاقاتی که برامون افتاد اشک رو به چشمم میاره . چقدر دلم مامانم رو می خواد . دلم محبت مادرانه می خواد که بدون هیچ توقعی از من بهم بگه استراحت کن و وقتی بر میگرده انتظار آماده بودن غذا رو نداشته باشه . الان بیشتر از هر موقعی دلم می خواست پیش مامانم باشم ازم مراقبت کنه و لوسم کنه . قربون صدقه ام بره . برام سوپ درست کنه . بهم اصرار کنه که بخور و من هم ناز کنم و نخورم . حواسش باشه که قرصم رو به موقع بخورم . من یه محبت کاملا یه طرفه از نوع مادرانه می خوام . کسی نیست قربون صدقه من بره من اینو به کی بگم . ولی این بار این محبت رو حتی از توی تلفن هم نتونستم حس کنم . نمیدونم چی شده . اشکال از کجاست . دیگه دوست ندارم باهاش تلفنی حرف بزنم . یعنی دیگه اصلا حرفی برای گفتن باهاش ندارم . دلم می خواد لمسش کنم . بوش کنم . از صبح تا شب فقط نگاهش کنم . نمیدونم این کابوس لعنتی کی می خواد تموم بشه ..............

۱۲ نظر:

ناشناس گفت...

غزال عزیز،
خوشحالم از اینکه سالمی و خوشحالم از اینکه دلتنگی. شاید جملم عجیب به نظر بیاد اما حس نیاز به مهر مادری یه نعمته. نعمتی که خداوند به ما داده. نیاز به عشقیه که هرگز تغییر نمی کنه. نیاز به محبیته به پاکی دریا بدون حتی یه ذره تلخی.
بازهم خوشحالم از اینکه سالم هستید...

ناشناس گفت...

وای خدا بد نده غزال جون . چقدر ناراحت شدم. ایشاء.. که زودی خوب میشی. میفهمم چی میگی انگار وقتی که آدم مریضه بیشتر از هر چیزی به مادرش احتیاج داره و انگار که هیچ کس دیگه ایی هم نمیتونه مثل اون برای آدم باشه.

ناشناس گفت...

وای خدا بد نده غزال جون . چقدر ناراحت شدم. ایشاء.. که زودی خوب میشی. میفهمم چی میگی انگار وقتی که آدم مریضه بیشتر از هر چیزی به مادرش احتیاج داره و انگار که هیچ کس دیگه ایی هم نمیتونه مثل اون برای آدم باشه.

ناشناس گفت...

مرسی غزال جون که بهم سر زدی، امیدوارم الان که مینوسیم بهتر شده باشی. منم خیلی خوشحالم که نوشته هاتو میخونم و به شکلی با هم ارتباط داریم. آرزوی سلامتی برات دارم عزیز دلم. مراقب خودت باش.

ناشناس گفت...

نفرین هجرت....

ناشناس گفت...

غزال عزیزم با تمام وجودم میفهممت.(آنی)

ناشناس گفت...

غزال عزیزم با تمام وجودم میفهممت.(آنی)

ناشناس گفت...

خيلي ناراحت شدم گل من. راست ميگي آدمواقعا: نياز داره به يه همچين محبتي. خوبه كه تو لمسش كردي هر چند الان دستت بهش نميرسه.
اميدوارم زودتر سلامتي كامل حاصل بشه. جسم و روحت هر دو.

ناشناس گفت...

آخی الهی من فدای تو و دل مهربونت بشم کاملا درکت میکنم اغوش مادر یه چیز دیگه است که هیچی نمیشه باهاش عوض بشه
مواظب خودت باش گلم از نظر روحی بیشتر به خودت برس خوش تیپم

ناشناس گفت...

وای از این آوارگی و بی کسی که تحملش نفس بره.منهم با تمام وجودم این لحظه ها رو حس میکنم و حسرت میکشم

ناشناس گفت...

سلام غزال جون
خدا را شکر که سالمی. مواظب خودت باش.

این عکست هم خیلی شیکه, کاملا شده از این عکسها که هر کی می رفت خارج, عکس اینجوری میفرستاد و ما دهانمون باز می موند.

شب تاب

ناشناس گفت...

inja fekr konam hesabi deltang boodi doostam (dard va tanhayi, ) ....vali hamin ke in ehsasat ro inja minevisi va ba baziha share mikoni kheily khobe. inghadha mish ke man koli deltang misham vali khodam ba khodam sar va kale mizanam ta faramooshesh konam....
ba nazare aghaye Mohsen (nazare aval) kheily hastam...kheily oghat to sakhtiha va deltangiha goharhaye arzeshmandi peida mikoni???Samira