۱۳۸۷ دی ۱۸, چهارشنبه
شام غریبان
۱۳۸۷ دی ۱۳, جمعه
۱۳۸۷ آبان ۲۹, چهارشنبه
شیرین ...
۱۳۸۷ آبان ۱۷, جمعه
گذر عمر
همیشه بر این عقیده بودم که اگه کسی بخواد و بلد باشه زندگی خوبی داشته باشه و لذت ببره می تونه حتی با امکانات کم . ولی اگه کسی درست زندگی کردن رو بلد نباشه هرکاری بکنه هم نمیتونه از زندگیش لذت ببره . بعد از ازدواجم خیلی از دوستام از من پرسیدن مجردی بهتر بود یا حالا که ازدواج کردی ؟ جواب من برای اونا هم همین بود که کسی که درست بخواد زندگی کنه فرقی نمی کنه که مجرد باشه یا متاهل در هر حال از شرایطش راضی خواهد بود و همینطور برعکس . یه مدتی بود و یا شاید هنوز هم هست که من شده بودم حالت دوم قضیه . انگار که خودم می خواستم از زندگیم لذت نبرم . این جریان رو به مهاجرتم به ازدواجم به دوستام خلاصه به زمین و زمان ربط می دادم و پیش خودم دلیل می تراشیدم که حالت افسرده خودم رو توجیه کنم . خوب این برای منی که دوستام من رو به روحیه خوب و لب خندون و اراده قوی میشناسن خیلی بده . خیلی بد . حالا که این رو فهمیدم تصمیم دارم که از زندگیم در هر شرایطی لذت ببرم . عمر خیلی کوتاهه خیلی زودتر از اونچه که فکرش رو می کنیم ممکنه تموم شه پس بیاین خوش بگذرونیم .
پی نوشت ۱ . ولی خداییش کار خیلی سختیه ها . .
پی نوشت ۲ . راستی جریان کیف پست قبلی رو بگم . بعد از دوازده روز تماس متوالی و شنیدن اینکه سفارشتون هنوز در سیستم ما ثبت نشده روز سیزدهم زنگ زدم میگم خوب اومد تو سیستم میگن آره برات فرستادیمش و دیگه نمیتونی سفارشت رو کنسل کنی . خلاصه کیفم توی راهه داره میاد . کی برسه خدا میدونه .
۱۳۸۷ آبان ۷, سهشنبه
این کانادایی های ...
وقتی حوصله یا وقت ندارین تلفنی با کسی صحبت کنین با خوشرویی به اون طرف بگین نمی تونم صحبت کنم یا بعدا بهت زنگ می زنم . به خدا اون طرفتون هم می فهمه شعور داره گوشی رو می ذاره زمین دیگه مزاحمتون نمیشه . ولی اینکه بگین زودباش حرفتو بزن وقت ندارم یه ذره توهین آمیزه دیگه نیست ؟؟؟؟؟ یه چیز دیگه اینکه همیشه وقتی می خواین با اعضای نزدیک خانوادتون بدرفتاری کنین از خودتون سوال کنین آیا اگه غریبه بود هم من همینجوری باهاش برخورد می کردم ؟ خیلی موثره ها امتحان کنین . توی این روابط نزدیک گاهی اوقات ناخواسته به هم توهین هم می کنیم .
- اوایل اومدنم به کانادا چیزی که برام خیلی جالب بود و با ایران فرق داشت تبلیغاتی بود که اینجا برای محصولاتشون می کنن . توی ایران اصلا قیمت چیزی رو توی روزنامه یا رادیو و تلویزیون نمی گن . اینجا نه تنها همه جا قیمت یه چیزی رو می گن خیلی راحت اسم محصول مشابه رقیب رو میارن و ازش بد میگن . یه چیز خیلی عادیه .خوب تا اینجاش خیلی خوبه آدم خوشحال و خندان قیمتها رو مقایسه می کنه و عزمش رو جزم می کنه برای خرید . ولی امان از هزینه های مخفی که منتظرن تو بگی بله و بیان یقه تو بچسبن و ولت هم نکنن . مثلا میگن موبایل ماهی ۳۰ دلار . نشون به اون نشون که برای ابتدایی ترین خط موبایلی که می گیری با مالیات و کوفت و زهرمار باید ۵۰ دلار در ماه بدی در حالی که فکر می کردی ۳۰ دلار . یکشنبه توی تلویزیون یه کیف زنونه چرم معمولی رو تبلیغ می کرد که خیلی جاهای مختلف داشت و چیز خوبی بود برای من که کلی خرت و پرت توی کیفم می ذارم و همیشه هم یه ساعت باید دنبال یه چیز تو کیفم بگردم . خلاصه گفتیم بذار یه بار خرید آنلاین کنیم ببینیم چه مزه ای داره . قیمت کیف رو می گفت ۱۹.۹۵ دلار و همراهش یه دستگاه ضبط صدای کوچولوی رایگان که مثل جاکلیدی بود میومد . هزینه پستش هم نزدیک هفت دلار . حساب کردیم دیدیم با مالیات ۳۰ دلار خوبه برای این کیف و دستگاه کوچیکه که حاضر و آماده بیاد در خونه . کردیت کارد رو آماده کردیم و شمارشو وارد کردیم و سفارشمون ثبت شد . مرحله بعد میگه اگه دستگاه ضبط صدای رایگان رو می خوای باید هفت دلار هزینه پست جدا گانه بدی . گفتم به درک نمی خوامش همون کیف خالی بیاد . ولی بوی پدرسوخته بازی هنوز به مشامم می رسید . تا اینکه دیدیم یه گوشه وبسایت کوچولو نوشته قیمت کیف به دلار کانادا ۲۹.۹۵ دلاره . یعنی اون ۱۹.۹۵ دلار آمریکا بوده . یعنی ۴۰ دلار . خلاصه همونجا منصرف شدم و گفتم زنگ می زنم سفارش رو کنسل می کنم . حالا از اون روز هر روز دارم تلفن می کنم بهشون می گن هنوز سفارشت وارد سیستم ما نشده . خدا آخر و عاقبت ما رو با اینا به خیر کنه . خیلی حواس آدم باید جمع باشه . یه بار دیگه هم سر پول هتل همین کلاه گشاد دلار آمریکا و کانادا سرمون رفته بازم تجربمون نمیشه .