۱۳۸۷ تیر ۲۷, پنجشنبه

گذر زمان

ترسیدم . اصلا فکرش رو هم نمی کردم . دیدم که بین ابروهام جای اخمم همچین بفهمی نفهمی داره روی صورتم می مونه و بعد از اخم کردنم خطش به کندی از بین میره . اين شد که برای اولين بار سريع رفتم و برای خودم يه کرم ضد چروک خريدم . از ديشب که خريدمش تا حالا که ۹ صبحه ۴ بار ازش به صورتم ماليدم . من نمی ذارم صورتم به اين زودی ها چروک بيفته . من با بدنم مهربون هستم و مرتب ورزش می کنم و کلی کار ديگه برای سلامتيم انجام ميدم نمی ذارم به اين زودی ها اثری از سن و سال توی ظاهرم به وجود بياد .
من که اصلا کارایی نمی کنم که خدایی نکرده باعث بشه ظاهرم بی ریخت بشه حالا اگه گاهی اوقات اخمالو ميشم یا انگشت دستام رو میشکونم یا به هیچ جوشی روی بدنم رحم نمی کنم و همه سریع قلع و قمع می شن یا اینکه با يه سوزن می افتم به جون موهای زير پوستی پام و همه پر و پام رو زخم و زيلی می کنم یا بعضی وقتا موقع ظرف شستن دستکش دستم نمی کنم یا بعضی روزا کرم ضد آفتاب نمی زنم يا ... دليل نميشه که بگیم من به خودم اهميت نميدم . والا...
پ.ن. خداييش وقتی کارايی رو که نبايد بکنم کنار هم می ذارم چقدر خجالت آور ميشه .

۴ نظر:

ناشناس گفت...

اووووه غزل جون از حالا به فکر پیر شدن پوستتی...البته حق داری...از همین حالا باید به فکر بود...ولی من همش تنبلی می کنم...با جمله ی آخرت هم شدیدا هم ذات پنداری ! می کنم :/

ناشناس گفت...

منم دقیقا همه اون کارایی که گفتی میکنم و همش فکر میکنم همیشه همینطوری جوون میمونم ولی به قول تو تا یه خورده پوستم بد میشه میرم یه ماسک دیگه میخرم و به کلکسیون ماسکها اضافه میکنم ولی کاش اونارو استفاده هم بکنم.
عاشق نوشته هاتم.

ناشناس گفت...

بعضي موقعها كه به موهاي سفيد خيلي زيادم نگاه ميكنم ناراحت ميشم ولي بعدش يادم مياد كه اينها هم هديه هاي خداونده. براي اينكه يادم باشه 32 سال از زماني كه نعمت زندگي بهم عطا شده ميگذره. 32 سال فرصت زندگي كردن.
نگران نباش عزيزم. آدما در هر سني زيباييهاي خاص همون سن رو دارند.

ناشناس گفت...

سوزن؟ موهای زیر پوستی پا؟ ... لابد ناخنهاتم با گاز انبر می کشی! واسه همینه که شما زنها تو شکنجه مقاومترین معمولا. تمرین دارین آخه!!