۱۳۸۷ خرداد ۱۶, پنجشنبه

باور نمی کند دل من ...

ديروز موقعی که داشتم توی اينترنت می چرخيدم به يه وبلاگی برخوردم که پدر و مادر جوونی از اول تولد بچه شون درستش کرده بودن و عکساشو اونجا گذاشتن ولی بچه چند روز قبل از تولد يک سالگيش در اثر يه مريضی ناگهانی مرگ مغزی ميشه و در عرض سه چهار روز فوت می کنه . طبيعتا لينکهايی که اونجا بود هم وبلاگهايی بودن با همون موضوع هرکسی به نوعی بچه عين دسته گلش رو از دست داده بود و برای يادبود براش وبلاگ درست کرده . حالم خيلی گرفته شد . دلم برای پدر و مادرهاشون خيلی سوخت . تا همين الان هم همش بهشون فکر می کنم . اصلا نمی تونم بفهمم . مساله مرگ فرزند اون هم توی سن خردسالی چيزيه که من تا به حال باهاش روبرو نبودم . و حالا ديگه نمی تونم و نمی خوام که ادامه بدم . فقط برای همه پدر و مادرايی که ديروز نوشته هاشون رو خوندم آرزوی صبر می کنم .خدايا ...

۱ نظر:

ناشناس گفت...

میگویند هیچ مرگی جانسوزتر و دلخراشتر از مرگ فرزند نیست خدا صبر بده به دل شدر و مادری که فرزندشون رو از دست میدهند این چیزا منو خیلی غمگین میکنه
به هر حال وبلاگت رو تازه کشف کردم فردا بیشتر فرصت دارم تا بخونم نوشته هاتو فعلا بای
موفق باشی